اهمیت تحصیل علم همراه با تهذیب نفس و مراقبه

دیشب خدمت رفقا عرض شد، معرفت اقتضای التزام [را] می‌کند و در جایی التزام است که در آنجا معرفت باشد و در جایی که معرفت است باید در آنجا التزام باشد. و به هر مقدار که معرفت بیشتر باشد و شناخت انسان نسبت به قضیّه وسیع‌تر و جامع‌تر و دقیق‌تر و ظریف‌تر باشد به همان میزان، التزام و مسئولیت انسان دقیقتر است. آن حسابی را که از یک وزیر و معاون سلطان می‌کشند در ارتباطش با پادشاه و سلطان و کارهایی که انجام می‌دهد در حیطۀ تصرّف خود، هیچ وقت یک همچنین حساب را از دربان قصر نمی‌کشد، هیچ‌وقت یک همچنین حساب را از خدمت کار قصر نمی‌کشند، کسی کاری ندارد به او. کسی نسبت به او ایرادی نمی‌گیرد، اگر خطایی از او سر بزند ایرادی نمی‌گیرد. و این مسأله به معرفت بر می‌گردد و به هر اندازه که معرفت شخص بیشتر باشد آن شخص به سلطان نزدیکتر است. سلطان که آدم احمقی نیست که بیاید رفتگر و آن خدمتکاری که چیزی را تشخیص نمی‌دهد او را ندیم خود قرار بدهد اسرار خود را به او بگوید، اسرار مملکت را به او بگوید، اسرار جنگ و صلح را به یک خدمتکار بگوید یک همچنین کاری را نمی‌کند و اگر بکند این فرد فرد سفیه‌ی است و ابله. به درد سلطنت نمی‌خورد. سلطان به شخصی ثقه و اعتماد دارد و سرّ خود را به او می‌گوید که او جامعیّت داشته باشد، دهان خود را نگه دارد و این مطلب را افشاء نکند، به کسی نگوید، چون سرّ است و سرّ نباید افشاء بشود، نباید گفته بشود و جامعیّت داشته باشد بتواند تحمّل کند. اینطور نباشد که وقتی یک حرف به او زدند از این رو به آن رو بشود افکارش پریشان بشود معادلاتش بهم بریزد. نه! سعه داشته باشد تحمّل نفسانی و قدرت داشته باشد بر اینکه مسائل و مطالب را در خود هضم کند، و ادراک او بالا باشد بتواند تحلیل کند. نه اینکه خود منفعل و متأثر بشود و دستخوش این مطالب قرار بگیرد و زمام کار از دست او بیرون بیاید، نه! سلطان این فرد را ندیم خود قرار نمی‌دهد. و اگر یک همچنین شخصی ندیم شد دیگر باید دهان خود را نگه دارد، نگه ندارد آن وقت مسأله جور دیگری خواهد شد. التزامی که او دارد برای حفظ اسرار، آن التزام ناشی از معرفت و شناخت او نسبت به پادشاه است. نسبت به صفات پادشاه است. نسبت به ملکات پادشاه است نسبت به خصوصیات پادشاه است. از چه چیز بدش می‌آید؟ از چه چیز خوشش می‌آید؟ این پادشاه به چه حساس است؟ چه چیزهایی او را ناراحت می‌کند؟ چه چیزهایی او را خوشحال می‌کند؟ اینها را آن رفتگر که سرش نمی‌شود، چیزی نمی‌فهمد. آن دربان که چیزی نمی‌فهمد، فقط می‌ایستند، با یک نیزه او را در مقابل در نگه می‌دارند می‌گویند کسی بی اجازه وارد نشود. برگۀ عبور داشته باشد راه بده، هر کس می‌خواهد باشد. نداشته باشد نگه دارید، همین. بیش از این نه چیزی از او می‌خواهند نه مطلبی از او می‌خواهند بعد هم سر ماه حقوقش را می‌دهند روانۀ خانه‌اش می‌کنند. بیش از این، چیزی از یک دربان نمی‌خواهند.

اهمیت تحصیل علم همراه با تهذیب نفس و مراقبه

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *