پیمودن راه خدا تنها به حرف و گفتار نیست؛ بلکه توأم با عمل است. هر مقداری که انسان عمل کند ناجح و صاعد است و به هر مقداری که عمل نکند عقب افتاده است.
رسول خدا صلّی اللَه علیه و آله و سلّم در فتح مکّه بالای کوه صفا آمدند، و در وقتی که جمیع بنیعبدالمطّلب در حول و حوش آن حضرت جمع بودند و اجتماع عظیمی بود و بر کفار فائق شده بودند و مشرکین مطرود و منفور و شکست خورده و ذلیل و طُلَقاء حساب شدند، و قدرت و عظمت و عزّت و شوکت، انحصار بر آن حضرت و خاندان آن حضرت و بنیهاشم و بنیعبدالمطّلب داشت، در یک خطبۀ خیلی مختصر که مفادش را عرض میکنم فرمودند:
ای بنیعبدالمطّلب، بدانید! حالا که اسلام غلبه کرده و عزّت با اسلام است و خداوند ما را پیروزی داده و کلمۀ حقّ را بر کلمۀ باطل غلبه داده، خیال نکنید که به واسطۀ انتسابی که شما به من دارید کار تمام شده است، و به قول ما خَرِتان از پل گذشته، و هر کاری و عملی انجام بدهید به واسطۀ انتساب با پیغمبرِ آخرالزّمان بخشوده و قابل اغماض است یا اینکه صحّه میخورد و پسندیده است؛ ابداً اینطور نیست!
هرکسی در گرو عمل خود است، من در گرو عمل خودم هستم و شما هم در گرو عمل خودتان! «إنَّ لی عَمَلی و لَکُم عَمَلَکُم.»1و2 اگر من خودم هم عصیان خدا را بجا بیاورم ساقط میشوم و در درّۀ هلاکت سقوط میکنم.
این توصیۀ أمیرالمؤمنین علیه السّلام به فرزندانش، و همۀ ائمّه علیهم السّلام به فرزندان و أقرباء و خویشان و دوستان و نزدیکان آنها بوده است.
مسأله مسألهای نیست که انسان به صِرف انتساب بخواهد بهرهبرداری کند و جلو بزند، و بر خلاف سنّت تامّۀ پروردگار چیزی را به چنگ آورده و بهدست آورد.